- ژانر:کمدی
- کارگردان:N/A
- نویسنده:Marta Kauffman, Howard J. Morris
- زبان:English
- ستارگان:Lily Tomlin, Jane Fonda, Sam Waterston, Martin Sheen
- مدت زمان:30 دقیقه
- امتیاز:8.3 از 38,097 رای
- تاریخ انتشار:8th May 2015
خلاصه داستان:
معرفی سریال Grace and Frankie: جین فوندا و لیلی تاملین از گریس و فرنکی بهترین استفاده را میکنند
سریال گریس و فرنکی یکی از بهترین نمایشهای نتفلیکس است. چیزی عجیب و شاعرانه در این سریال وجود دارد که به پیری، شانس دوم و دوستیهای زنانه میپردازد. گریس و فرانکی نمایشی است که واقعاً هیچ کس از جمله سازندگان انتظار این همه موفقیت را نداشتهاند اما با پخش فصل 6، که همه 13 قسمت یکجا پخش میشوند مارتا کافمن و هوارد جی موریس، خالقان سریال ثابت کردند که وقتی صحبت از داستانهای عالی میشود، سن واقعا محدودیتی ندارد.
برای کسانی که (متاسفانه) هرگز این برنامه را تماشا نکردهاند، این سریال داستان گریس (جین فوندا) و فرانکی (لیلی تاملین) است که پس از همسرانشان ، رابرت (مارتین شین) و سول (سم واترسپون) مجبور به زندگی مشترک میشوند گریس و فرانکی هرگز واقعاً یکدیگر را دوست نداشتند، اما از آنجا که رابرت شوهر گریس (جین فوندا) یک شرکت حقوقی با همسر فرانکی (لیلی تاملین) سول داشت، مجبور بودند که گاه به گاه شام به ظاهر دلپذیری با هم برگزار کنند. اما آنچه گریس و فرانکی متوجه آن نشده بودند این بود که سول و رابرت بیش از شریک تجاری بودند. این دو نفر طی دو دهه گذشته رابطه پنهانی خود را ادامه داده و حالا سول و رابرت بالاخره تصمیم به افشای گرایشات جنسی خود به همه و قصد ازدواج گرفتد و مجبور به ترک فرانکی و گریس برای شروع زندگی مشترکشان هستند. تاملین و فوندا هنوز هم ریزهکاریهای کمدی را به یاد دارند و نویسندگان به آنها به ویژه تاملین، دیالوگهای خندهدار خوبی را برای ارائه میدهند (همانطور که ازخالق فرندز Friends انتظار میرفت)
گریس و فرانکی وقتی از فرمول امتحان شده و واقعی خود پیروی میکنند در بهترین حالت قرار میگیرند: دو زن مسن بسیار متفاوت با یکدیگر رابطه دوستی عمیقاً قابل اعتمادی برقرار میکنند که به آنها اجازه میدهد به طور منظم و آشکار در مورد رابطه جنسی و عاشقانه و زندگی پس از طلاق شوهرشان برای ازدواج با یکدیگر صحبت کنند. وقتی سریال برای کشف دنیای شخصیتهای دیگرش از جمله شوهر سابق فرانکی سول (سم واترستون)، شوهر سابق گریس رابرت (مارتین شین) و فرزندان فرانک و گریس متمرکز است جذابیت کمتری دارد، در واقع نویسندگان تلاش میکنند نمایشی را گسترش دهند که وقتی روی قهرمانان اصلی آن متمرکز شود، بهترین عملکرد را دارد. از این گذشته، تماشای نمایش درباره دو زن پیر در حال یادگیری نحوه قرار ملاقات و روابط پس از ترک همسرانشان بسیار جالبتر از نمایش در مورد دو خانواده است که در مجموعهای از رویدادهای کوچک و بزرگ زندگی خود، از جمله عروسی، گشت و گذارهای دسته جمعی و مهمانی خوشامدگویی بچه قرار میگیرند.
در سه فصل اول سریال گریس و فرنکی ما تبدیل این زنان را از آشنایان بیعلاقه به دوست و بعد از آن به شرکای تجاری تماشا میکنیم. اما این جریان در فصل 4 تغییر کرد زیرا بقیه بازیگران زمان بیشتری برای نمایش داشتند. گریس با معشوق ثروتمند اما بسیار جوانترش ازدواج کرده است (یا به قول فرانکی، “با این مرد واقعاً معامله کرده است”)، گرچه اکنون با مشکلات بیشماری از نظر سلامتی روبرو شده است. فرانکی و گریس دورهای جدا از هم را سپری میکنند، اما وقتی گریس برای برخاستن از صندلی توالت به کمک فرانکی احتیاج پیدا میکند، این دو زن محکم را در مسیر کارآفرینی قرار میدهد. آنها یک صندلی توالت هیدرولیکی به نام Rise Up میسازند که به افراد مسن کمک میکند “بلند شوند” بدون اینکه خطر سقوط یا مرگ در دستشویی را داشته باشند. این ایده درخشان است که میتواند منبع طنز و ماجراجویی زیادی برای خانمها باشد زیرا آنها در مراحل تولید و بازاریابی توالت با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند.
به غیر از گروه چهارگانه برجسته، برای بازیگران پشتیبانی که شامل فرزندان بزرگسال آنها میشوند به نظر می رسد که ایدههای سازندگان برای اعضای کم سن و سالتر Bud (بارون وان)، ملری (بروکلین دکر)، کایوتی (Ethan Embry) و حتی برایانا (ژوئن دایان رافائل) در حال اتمام است. گرچه برخی ممکن است این را عدالت شاعرانه بنامند از آنجا که معمولاً افراد مسن هستند که به حاشیه رانده میشوند و شخصیتهای “مادر” و “پدر” هستند، اما در اینجا به نظر میرسد بازیگران اصلی که نقش مهمی در ساخت این نمایش داشتهاند بالای 70 سال سن دارند. باد از طریق تطبیق ژنتیکی آنلاین با فامیلش ملاقات میکند اما کل ماجرا به چند شوخی تبدیل شده است. کایوتی آماده است که به دختر مورد علاقهاش متعهد شود، اما ما آنها را به عنوان یک زن و شوهر چندان قابل توجه نمیبینیم. ملری مادر چهار فرزند است اما ما هرگز یک بار نمیبینیم که سازندگان واقعاً از او مادر ساخته یا به عنوان یک والد تنها نگاهی به چالشهای زندگیش بیندازیم. حتی بریانا نیز در حلقه تعهد هراسی گیر افتاده است و هیچ چیز جدیدی در مورد او نمیبینیم. در مقابل، چندین نمایش فوقالعاده و نقشهای مکمل جدید برای بازیگران ارشد وجود دارد. اولین مثال مری استینبرگن به عنوان همسر سابق و شریک تجاری نیک است. میریام، یک تازه وارد است و بسیار جالب است که تعامل او با گریس را تماشا کنیم. جوآن مارگارت (میلیسنت مارتین) نقش گستردهتری دارد، اورسون بین، الیوت گولد (معروف به پدر راس و مونیکا از فرندز) و حتی ارنی هادسون که در فصل های قبل نقش جیکوب را بازی میکرد بسیار قدرتمند و دوستداشتنی ظاهر میشوند. این نمایش بر حول جاذبه فوقالعاده بین گریس و فرانکی، و رابرت و سل درگیر بحث و جدل اما دوست داشتنی میچرخد. لحظاتی کاملاً صمیمانه بین چهار بزرگسال و بچههای به همان اندازه عجیب و غریب آنها وجود دارد که طی سالهای گذشته روی صفحه نمایش لحظات فوقالعادهای ایجاد کردهاند.
فصل به فصل، ما شاهد هستیم که گریس و فرانکی رابطه جنسی را به روشی جدید تجربه میکنند. گریس به آرامی اما مطمئن از پوسته یک کرم ابریشم کاملاً زخمی شده خارج میشود. همزمان شاهد هستیم که فرانکی عشق را تجربه میکند.
فرانکی عشق را با جیکوب (ارنی هادسون) پیدا میکند و ما سعی می کنیم بینش او را در مورد این رابطه بررسی کنیم زیرا او سعی میکند تصمیم بگیرد که زندگی مشترکشان چگونه باشد. سپس ما رابطه جدید او و در نهایت نقطه قوت نمایش را میبینیم: لحظهای که هر دو جیکوب و دوست پسر جدیدش برای او میجنگند. چند بار یک زن مسن را دیدهایم که اینقدر محبت و عشق او را احاطه کرده باشد؟
در مقابل، سول و رابرت درگیریهایی دارند و احساس بیحوصلگی و روزمرهگی میکنند، آنها بر سر پول و اینکه با پس اندازشان چه باید بکنند بحث میکنند.بر سر سلامتی و چگونگی مراقبت از خودشان بحث میكنند. آنها هنوز هم بر سر روابط هم اکنون افلاطونی خود با گریس و فرانکی بحث میکنند اما واقعی بودن آنها در مقایسه با دنیای درخشان و همدلی گرایس و فرانکی مسطح و کسل کننده است. سخت است که به سل و رابرت اهمیت دهیم وقتی که گریس و فرانکی احساساتشان به خوبی توضیح داده شده و در صفحه نمایش با طنازی دلربایی میکنند. به همین ترتیب، توجه به اتفاقات و زندگی فرزندان آنها نیز دشوار است.
ما فصل را با این درک به پایان میرسانیم که تغییرات بیشتری در راه است و میتوان انتظار داشت اتفاقات بیشتری از زندگی سول و رابرت را ببینیم. این چیدمان جدیدی است که امیدوارم سریال با یک پایان ضعیف به پایان نرسد، که فراموش کند اولویت را به شخصیتهای اصلی خود اختصاص دهد – همانهایی که برای شروع ما را مجذوب خود کردند.
نظرات کاربران