- ژانر:درام
- کارگردان:Nuri Bilge Ceylan
- نویسنده:Ebru Ceylan, Nuri Bilge Ceylan, Anton Chekhov
- زبان:Turkish, English
- ستارگان:Haluk Bilginer, Melisa Sözen, Demet Akbag
- مدت زمان:196 دقیقه
- امتیاز:8.0 از 51,276 رای
- تاریخ انتشار:12th June 2014
خلاصه داستان:
از مدت زمان فیلم وحشت نکنید: این مطالعه شخصیت از استاد فیلمسازی ترکیه Nuri Bilge Ceylan نوری بیلگه جیلان یک تجربه بسیار جذاب است. فیلم خواب زمستانی برنده نخل طلا در پسزمینهای وسیع و مسحورکننده اتفاق میافتد – به سبکی خاص از کارگردان روزی روزگاری در آناتولی. خواب زمستانی نوری بیلگه جیلان یک تراژی کمدی عظیم، غم انگیز و قانع کننده است که در استپ وسیع آناتولی ترکیه اتفاق میافتد.
نوری بیلگه جیلان با «خواب زمستانی» در اوج قدرت خود است، یک اثر مجلل بسیار جذاب و فوقالعاده زیبا که مطمئناً به عنوان یک فیلم ۱۹۶ دقیقهای حوصله سر نبر شناخته شده است. این فیلم آشکارا از آنتون چخوف الهام گرفته و از زمانی که در جشنواره کن ظاهر شد، منتقدان به طور خاص در آن داستانهای چخوف افراد عالی (1886) و همسر (1892) را شناسایی کردند، اگرچه کارگردان در مصاحبهای این موضوع را تکذیب کرد. کارگردان قصد یا ایجاد هر نوع اقتباسی را انکار کرد.
پس از درام عالی سال 2011 جیلان «روزی روزگاری در آناتولی»، این تونل مطالعه شخصیت به همان اندازه مطمئن اما قابل دسترستر به زندگی روزمره یک بازیگر میانسال سابق وارد میشود که صاحب هتلی راحت شده است – و با مطالعه چند وجهی ضعف انسانی بسط داده میشود که پیامدهای اخلاقی آن بسیار فراتر از محیط دور افتاده ترکی آن طنین انداز است.
این فیلمی است که جغرافیای آن عظمت دلهرهآوری دارد: دشت وسیع و زمستانی، با اشکال صخرهایاش، اغلب شبیه سیارههای بیگانه یا سیارهای است که شخصیتهایی که در آن میبینیم آخرین انسانها هستند.
در اعماق منطقه مرکزی آناتولی کاپادوکیه، یک پسر فقیر به نام ایلیا (امیرحان دورکتوتان)، سنگی را به سمت ماشینی در حال حرکت پرتاب میکند و شیشه سرنشین جلو را میشکند و دو مرد داخل خودرو و همچنین تماشاگران را متعجب میکند. اندکی بعد، پدر مست ایلیا به نام اسماعیل (نجات ایسلر) تقریباً با راننده (آیبرک پکجان) برخورد فیزیکی پیدا می کند، در حالی که مرد دیگر، آیدین (هالوک بیلگینر) در فاصله با حالتی ترسیده مایل به رفتن است. با توجه به اینکه صحنه چگونه می گذرد، ممکن است فوراً مشخص نباشد، اما این در واقع داستان آیدین است، و آنچه که ما به تازگی دیدیم نمونهای جزئی از خودراضی بودن و بی تفاوتی گاه به گاه او نسبت به رنجهای اطرافش است.
آیدین با موهای خاکستری که به دلیل حرفه بازیگری گذشته و ستونهای منظمی که اکنون برای روزنامه محلی (صداهای استپ) مینویسد، یک شخص مشهور در شهر کوچکی است که نسبت به سایرین زندگی ایدهآلتری دارد. تحصیل کرده و ثروتمند، با دانش فراوانی درباره تئاتر ترکیه که امیدوار است روزی آن را به کتاب تبدیل کند، با همسر بسیار جوانترش نیهال (ملیسا سوزن) هتل کوچکی را اداره میکند.
او همچنین صاحبخانه اسماعیل است و اخیراً مجبور شده است برای گرفتن بدهی اجاره وسایل خانه او را ضبط کند – تحقیر برادر اسماعیل، حمدی (صرحت کیلیچ)، امامی مشتاق راضیکننده که ایلاس جوان را در تلاشی برای جبران خسارت وارد میکند. حادثه شکستن شیشه (اکنون توضیح داده شده است). اما در حالی که فیلم در نهایت به آن موضوع قبل از فیلمبرداری بازمی گردد، آنچه قابل توجه است، شیوه ای است که در فیلمنامه (نوشته شده توسط جیلان و همسرش، ابرو) از مکانیکهای داستانی به نفع فیلمنامه بیشتر دور میشود. غوطه ور شدن آشکار و جذاب در مکالمات – مکالمات طولانی، باشکوه، سخاوتمندانه، و بازیگری فوق العاده – بین آیدین و دوستان و خانوادهاش.
برخی از اینها چندین دقیقه متوالی ادامه دارند، مانند زمانی که آیدین با خواهر اخیراً طلاق گرفتهاش، نجلا (دمت آکباگ) وارد بحثی طولانی میشود، که به طور پیوسته به حملات شخصیتی و بدجنسی تبدیل میشود که مشخص هم است برای اولین بار مورد حمله قرار نمیگیرد.
در واقع، شخصیت فردی، چیزی است که جیلان در اینجا بیشتر مورد تمرکز قرار میدهد، و بدون ثبت بیش از حد آموزشی، مواضع اخلاقی مورد بحث در «خواب زمستانی» نمیتواند سؤالات مشابهی را در بین بینندگان دقیق ایجاد کند – درباره تصمیمهایی که میگیریم، تصاویری که به آنها ارائه میکنیم. جهان، و درجه لطف و همدلی که ما انتخاب می کنیم تا به نیازمندان تعمیم دهیم.
آیدین مردی است که غرور خودخواهانه و از خود راضی بودن او را تا حد زیادی به مسائل اعتقادی و احساسی کشانده است و بهطور مؤثری احساسات خود را در زیر قافله برتری فکری دفن کرده و بدبینی را برگزیده است.
با این حال، این نیهال است که وقتی فرصت پیدا میکند واقعاً خون غوغا میکند، به دلیل اختلاف نظر با آیدین بر سر پروژه خیریهای که او برای بهبود شرایط در مدارس محلی انجام داده است. جیلان قبلاً روابطی را به تصویر کشیده است که در حال جدا شدن هستند، به ویژه در فیلم «اقلیم» در سال 2006، و سکانس طولانی زناشویی که او در اینجا به نمایش میگذارد، یک مکاشفه است.
سوزن Sozen نیز که به سادگی در نقش نیهال مسحور میشود در عرض چند دقیقه، این هنرپیشه جوهر یک زن جوان زیبا، باهوش و پرشور را آشکار می کند که تقریباً از هر چیزی که به آن اهمیت میداد دست کشید تا شوهری چند دهه بزرگتر از خود بگیرد، و از دخالت او و قضاوت کردن افراد ناراضی است.
نیهال از آن زمان به این نتیجه غیرقابل برگشت رسیده است که آیدین، با وجود تمام ویژگیهای بسیار خوبش، «مردی غیرقابل تحمل» است – مغرور، قضاوتکننده، خسیس و در نهایت انسانگریز – و این معیاری برای یکپارچگی عملکرد بیلگینر است که او انجام میدهد. عدالت کامل نسبت به اتهام
خواه او انتقادات همسرش را از نظر استراتژیک منحرف کند یا با خندهای حامی پاسخ دهد، به نظر میرسد که هرگز برای همدردی مخاطبان به بهای حقیقت احساسی تلاشی آشکار انجام نمیدهد، و با این حال هرگز جذابیت زیربنایی را که بدون شک برای موفقیت او بسیار مهم بوده است، قربانی نمیکند.
بیلگینر که چهرهای شناخته شده در سینمای ترکیه است که در چند دهه گذشته چندین فیلم انگلیسی زبان (از جمله «ایشتر» و صابون بریتانیایی را بازی کرده است، آیدین را به طور کامل روی پرده زنده میکند.
هر چند همه اینها روی کاغذ بیحادثه به نظر برسد، اما برای بینندگانی که عاشق منظره نادر و شخصیتهای انسانی پر جنب و جوش هستند که در لجنهای احساسی و باتلاق روابطشان غوطهور میشوند، کاملاً جذاب خواهد شد.
آیدین و نیهال ممکن است به ترکی تند و تند صحبت کنند، اما بینندگان با هر پیشینهای، زبان گرم جنگ عاطفی، فشارهای کلامی بیامان و تقابلها را متوجه میشوند و ممکن است متوجه شوند که در حال شناسایی خود و اطرافیانیانشان هستند.
لحن فیلم در ساعت سوم و پایانی به طور غیرمنتظرهای تغییر می کند و گستردهتر میشود، زیرا آیدین تصمیم میگیرد به خاطر ازدواجش برای زمستان به استانبول برود. پیامدهای تصمیماتی که او و همسرش در طول دوران جدایی خود میگیرند، متناوباً طنزآمیز و تلخ است و به اوج عاطفی میرسد که به نظر میرسد شخصیتها را به خاطر ساده لوحیشان سرزنش میکند. در اینجا به ویژه نقش مهمی در اجرای استثنایی ایسلر و کیلیچ در نقش دو برادر بسیار متفاوت است که به لطف مبارزات روزمره خود با شکست و فقر، حتی نمیتوانند تجمل و رفتارهای جدال آمیز آیدین و نیهال را تحمل کنند. جای تعجب نیست که فیلمبردار این کارگردان، گوخان تیریاکی، گنجینه دیگری از تصاویر عریض نفیس تولید کرده است و از مناظر کاپادوکیا که در حال پر شدن از برف است، بهره برده است.
معرفی فیلم روزی روزگاری در آناتولی
و با این حال، با وجود تمام شگفتیهای بصری منطقه – شکلهای غارهای وهمآور، ساختمانهایی که مستقیماً در صخرهها بریده شدهاند، اسبهای وحشی که آزادانه به اطراف میچرخند – بهترین دستاورد بصری «خواب زمستانی» ممکن است زیبایی باشد که در صخرهها و خطوط بازیگرانش پیدا میکند. چهرههایی به طرز شگفتانگیزی رسا، که در هر مرحله با ویرایش واضح و بدون درز جیلان و بورا گوکسینگول حفظ و بزرگنمایی میشوند.
میانهبخش طولانی فیلم احتمالاً حداقل تعداد کمی از بینندگان را به فکر بازگشت به «صحنههایی از یک ازدواج» میاندازد، و در واقع، چیزی از هنر برگمن در شدت و حساسیت شدیدی که جیلان با آن شخصیتهایش را به دقت بررسی میکند، وجود دارد، گویی که توسط هر یک از آنها متحیر شده است.
از نظر موسیقایی، کارگردان صفحهای از یک استاد اروپایی دیگر قرض میگیرد: تنها همراهی که میشنویم، قطعهای تکراری از سونات پیانو شماره 20 شوبرت است – کنایه مستقیم به Au Hasard Balthazar برسون، یکی از بزرگترین قطعات معنوی. برای شرایط انسانی که همیشه به فیلم متعهد شده است.
نظرات کاربران