- ژانر:جنایی, درام
- کارگردان:Brian De Palma
- نویسنده:Oliver Stone, Howard Hawks, Ben Hecht
- زبان:English, Spanish
- ستارگان:Al Pacino, Michelle Pfeiffer, Steven Bauer
- مدت زمان:170 دقیقه
- امتیاز:8.3 از 793,563 رای
- تاریخ انتشار:9th December 1983
خلاصه داستان:
آلپاچینو، صورت زخمی هالیوود
فیلم صورت زخمی scarface، داستان سودای قدرت، ثروت و رسیدن به هر آرزوی ممکن برای یک انسان. یا به عبارت دیگری:
- من دنیا رو میخوام، با هرچیزی که توشه!
صورت زخمی (Scarface) / محصول 1983 – ساختهی برایان دی پالما.
با ما همراه باشید.
فیلم با تصاویر مستندگونه ای از ورود مهاجران کوبایی به آمریکا شروع میشود. مهاجرانی که از فشارهای دولت فیدل کاسترو به ستوه آمده، و در پی رؤیای آمریکایی، سختی دل کندن از خانه و کاشانه را به جان خریده و به سوی آینده ای نامعلوم پا به سرزمین آرزوها گذاشته اند. اینجا آمریکاست. بازجویی و مصاحبه با مهاجران، توسط پلیس شروع شده. دوربین خصوصاً ما را با یکی از این مصاحبهها همراه میکند. و این شروع ماجراست.
در این سکانس مصاحبه و بازجویی، جوانی سرخوش و لات مآب را میبینیم که به سؤالهای پلیس جواب میدهد، طرز جواب دادنش نوعی حالت دست انداختن و گستاخی رو تداعی میکند. انگار که عجله دارد، باید زودتر از ایستگاه پلیس بزند بیرون و برود پی به چنگ آوردن دنیا.
جوان، یک ویژگی خاص روی صورتش دارد. یک زخم عمودی از بالای ابرو تا زیر چشم. حالا داستان صورت زخمی ما از همین جا شروع میشود. از این به بعد، ماییم و آلپاچینو و دلربایی کردن هایش در قامت بازیگر، در نقش “تونی مونتانا”
آلپاچینو، تونی مونتانا را جاودانه کرد
از همان ابتدای فیلم صورت زخمی scarface شخصیت پردازی اثر به قدری دقیق و با جزییات پیش میرود که بعد از پیشنهاد کار “خلاف” به تونی و انجام آن، (که تا قبل از آن مشغول پاک کردن پیاز در یک رستوران درب و داغان بود)، میتوانیم صحنهی پرت کردن دستمال چرک آشپزخانه را توی صورت صاحب رستوران درک کنیم (و چه بسا کیف هم بکنیم از دیدن آن صحنه!)
در ادامه داستان جاه طلبی تونی و ورودش به مافیای مواد مخدر، کشت و کشتارهایی که بصورت وظیفه محول شده، و معاملات آنچنانی کوکائین، برای دیگران!
اما آیا این تمام خواستهی تونی از ورودش به آمریکا بود؟ آیا او باید آدم دیگران باشد و برای دیگران کار کند؟ یا نه، شروع کند به ایجاد یک امپراطوری بزرگ، به نام خودش، و با تاج و تخت خودش!
سودای قدرت و ثروت برای تونی پایان ناپذیر است. پول روی پول، قاضی، دادگاه، بانک، پلیس، همه و همه در چنگال قدرت تونی مونتاناست. از میان برداشتن یک یک رقبا، تصاحب همسر زیبای رییس پیشین، و حتی آوردن یک ببر وسط حیاط ویلای شخصی! همه نشانی هستند از همان دیالوگ ابتدای متن، که تونی خطاب به دوست صمیمیاش مانی گفت: من دنیا رو میخوام، با هر چیزی که توشه!
اما در دنیای کوکائین و پول، از یک جایی به بعد کنترل اوضاع از دست هر امپراطوری خارج میشود. این قاعدهی بازیست. توهم، دشمن پنداری نزدیکان، ترس، عطش سیریناپذیر قدرت، تو را به جایی میرساند که دیگر از آن همه ثروت و قدرت لذت نمیبری. تبدیل به موجودی بیروح و سنگدل میشوی که دیگر هیچ چیز برایش مهم نیست.
این تفاوتی بود که تونی مونتانا با دیگر سنگدلان عرصهی مواد مخدر داشت! هنوز ذره ای وجدان و شرافت در اعماق وجود قهرمان قصه باقی مانده، و همین باعث شده است که کاراکتر تونی مونتانا با بازی فراموش نشدنی آلپاچینو، یکی از محبوب ترین خلافکاران تاریخ سینما باشد.
اگر فیلم صورت زخمی scarface را دیده اید، میدانید از کدام صحنه حرف میزنم! آن ماشین نباید منفجر میشد! و این پایان رؤیای آمریکایی تونی بود.
فیلم از ابتدا تا انتها ما را با قصه و شخصیتها همراه میکند، به طوری که زمان نسبتاً طولانی فیلم هم باعث خستگی ما نمیشود، و پا به پای قصه به دنبال سعادتمند شدن آدمهای مورد علاقهمان توی فیلم پیش میرویم.
دیدن فیلم صورت زخمی، به تمام عزیزانی که هنوز موفق به تماشای آن نشدهاند توصیه میشود. وارد دنیای پر زرق و برق جاهطلبان عرصهی کوکائین آمریکا شده، یک آل پاچینوی خارق العاده را به تماشا نشسته، و این فیلم را به قفسهی فیلمهای محبوب تهذهنتان اضافه کنید.
در انتها، متن را با دیالوگی از فیلم “متری شش و نیم” ساختهی سعید روستایی، که بی ارتباط با دنیای صورت زخمی نیست، به پایان میرسانم:
- من پنج سال با خلاف جوری زندگی کردم که شاه نکرد!
آیا همین برای تونی مونتانا کافی نبود؟
معرفی فیلمهای سینمای آمریکا
به قلم: “مجید قبادی”
عالی بود