معرفی فیلم Corpus christi بدن مسیح

خلاصه داستان:

فیلم بدن مسیح  Corpus christi از آزادی مشروط تا رستگاری

فیلم بدن مسیح  Corpus christi نامزد لهستان برای اسکار بهترین فیلم بین المللی در مورد یک محکوم سابق است، که خود را در یک کلیسای یک شهر کوچک پیدا می‌کند – و شما را به چالش می‌کشد تا در مورد رستگاری فکر کنید.

این درام جذاب لهستانی شرایطی را توصیف می‌کند که در آن یک متقلب ممکن است شخصیت کشیشی را انتخاب کند و اینکه چگونه این فریب در حقیقت می‌تواند به سود یک جامعه باشد.

یک بزهکار جوان اقدامات ناامیدانه‌ای را برای عبور از خشونت گذشته خود در فیلم بدن مسیح  Corpus christi انجام می‌دهد. آخرین ویژگی کارگردان ورشو ’44 کوماسا قبل از تبدیل شدن به کاوش جذاب ایمان، با فرصت‌های دوم و احتمال کفاره آغاز می‌شود.

دنیل (Bartosz Bielenia) بیست ساله در یک موسسه جوانان بزهکار زندانی است. او در هنگام خواندن دعاهای مذهبی، ایمان دینی عمیقی پیدا کرده و از تاثیرپذیری یک مومن واقعی برخوردار است. او تحت تأثیر پدر توماس (لوكاس سیملات) قرار گرفته که به او اطلاع می‌دهد كه موقعیت وی به عنوان یك جنایتكار محكوم به این معنی است كه هرگز نمی‌توان او را در لباس كشیشی پذیرفت. توماس به او اطمینان می‌دهد که “هر یک از ما کشیش خدا هستیم”. و او این را قلبا باور می‌کند.

در صحنه‌های ابتدایی فیلم یک اتمسفر و انرژی وجود دارد که بلافاصله ما را جای او قرار می‌دهد. هنگامی که دنیل آزاد می‌شود، غریزه اصلی او  استفاده کردن کوکایین و رابطه جنسی با اولین زن موجود است. ما همچنین این حس را پیدا می کنیم که جنبه معنوی بیشتری در او وجود دارد. کوماسا و پیوتر سوبوسینسکی جونیور، فیلمبردار، دائماً او را با نور نرم‌تر غسل می‌دهند و ویژگی‌های ظاهری و مخصوصا چشم‌های بیلنیا او را به گزینه‌ای مناسب برای نمایش سنتی مسیح تبدیل می‌کند.

اولین محل اشتغال دنیل در کارخانه چوب‌بری در حومه شهر است. هنگامی که او به منطقه می‌رسد، ادعای کشیش بودنش – که او خود را پدر توماس می‌نامد – مورد قبول اهالی قرار می‌گیرد. مهربانی که نسبت به او شده است یادآور سرنوشت ژان والژان در Les Miserables است. هنگامی که کشیش مسن محلی مست و مدهوش است، از دنیل خواسته می‌شود چند روز در آنجا بماند تا دعای دسته جمعی گرفته و اعترافات را بشنود. او در اولین مراسم خود چنان رنگ پریده است که به نظر می‌رسد ممکن است از دنیا رفته باشد. كمي كمك از طرف گوگل در مورد قوانين و آداب و رسوم كليسا، وي را در مسير خود نگه مي‌دارد.

به ما گفته می‌شود که این فیلم براساس وقایع واقعی ساخته شده است، اما بدن مسیح Corpus christi برای حفظ قدرت خود همچنان به تعلیق و ناباوری نیاز دارد. آیا کسی فکر نمی‌کند ادعاهای دنیل را بررسی کند؟ آیا کسی در تلاش است تا بفهمد که چرا او به کارخانه محلی نرسیده است؟ حقوق او چگونه پرداخت می‌شود؟ همه این مسائل به دلیل اعتقاد زیادی که اعضای محله گرسنه ایمان به این مدعی بزرگ را دارند، با کمال میل کنار گذاشته می‌شوند. یک فاجعه محلی جامعه را عصبانی و از غم و اندوه زخمی کرده است. شفقت نشان داده شده توسط “پدر توماس” نامتعارف احتمالا برای بهبود آنها کافی است.

در طول فیلم همیشه این سوظن وجود دارد که “آن اتفاق” خوب نخواهد افتاد، اما دنیل چنان شخصیتی سمپاتیک و دلسوز است که ما می‌خواهیم او راهی پیدا کند تا همه چیز به نفع او و به خیر و نیکی تمام شود. بیلنیا بینش واضحی از احساساتی را به دست می‌آورد که دنیل از هوشیاری یک حیوان محبوس در موسسه مجرمان تا سرخوشی‌ای را تجربه می‌کند که به نظر می‌رسد پس از ایراد خطبه‌ای پرشور از طریق او در هوا موج می‌زند و به دیگران منتقل می‌شود. عملکرد متعهدانه او و داستان سرایی مطمئن کوماسا ما را متقاعد می‌کند که خدا می‌تواند از راه‌های مرموز کار کند.

فیلم بدن مسیح Corpus christi به طور ماهرانه توسط Mateusz Pacewicz، نوشته شده و با کارگردانی سخت کوماسا و پر از پیچ و تاب و غافلگیری، به قاب پایانی خود پرچ می‌شود. قدرت روایی هیجان انگیز تصمیمات اخلاقی پیچیده را نمی‌توان انکار کرد.

همه موارد ذکر شده ممکن است شما را به انتظار نوعی خط رستگاری ناخوشایند سوق دهد، اما در نهایت این جایی نیست که این فیلم پیش می‌رود و در عوض بر روی یادداشتی بسیار تلخ و متفکرانه فرود می‌آید.