- ژانر:کمدی, درام, رمانتیک
- کارگردان:Wes Anderson
- نویسنده:Wes Anderson, Roman Coppola, Hugo Guinness
- زبان:English, French
- ستارگان:Benicio Del Toro, Adrien Brody, Tilda Swinton
- مدت زمان:107 دقیقه
- امتیاز:7.3 از 63,836 رای
- تاریخ انتشار:22nd October 2021
خلاصه داستان:
همراهشدن با جهان فیلمهای اندرسون شبیه رفتن به یک شهربازی جذاب و مملو از المانهای بصری و سرگرمی تازه میماند که پیش از این آنها را ندیدهایم و یا خیلی به آنها دقت نکردهایم. حال این را هم در نظر بگیریم که این سفر کوتاه اگر همراه با یک/یا چند راوی باشد و برایمان قصه/قصههایی نیز تعریف کنند، قطعا طی مسیر جذابتر هم خواهد شد. این تجربه فیلم به فیلم از وس اندرسون به ما منتقل شده و در هتل بزرگ بوداپست به اوج خود رسیده است و در تازهترین اثرش، یعنی «گزارش فرانسوی» شکل تازهای به خود گرفته است. «گزارش فرانسوی» بر خلاف دیگر فیلمهای اندرسون (البته در روایت) با یک مقدمه طولانی آغاز میشود تا ما متوجه شویم که در چه مسیری قرار گرفتهایم، یعنی تا پایان گزارش اول، شاید ندانیم که هنوز با چهچیزی طرف هستیم و بناست تا چه چیز/چیزهایی برایمان روایت شوند. اما در کنار این فرم روایی که مملو از رفت و برگشتهای فراوان، شخصیتهای پرشمار و دیالوگهای زیاد و البته کاملا هدفمند است،
دقت اجرایی اندرسون در پیادهسازی میزانسن و دکوپاژ مدنظرش مثالزدنی است. دکورها همگی با وسواس فراوان چیده شده و رنگها با تمرکز زیاد روی جزییات در تصویر پاشیده شدهاند، حتی رفت و برگشتهای تصاویر فیلم از تصویر رنگی به سیاه و سفید هم کاملا منطبق با آنچیزی که در لحظه روایت میشود، انجام شده است.
حالا به همه این موارد شخصیتر شدن این اثر از جانب اندرسون نسبت به آثار قبلیاش را با استفاده از ارجاعات سینمایی و روایی دلخواهش اضافه کنید. از ارجاع به ژاک تاتی در معماری ساختمان شهرها تا ارجاع به خون ناپاک لئوس کاراکس در فصل میانی فیلم، حتی ارجاع به فیلمهای ژان لوک گدار در زمان اعتراضات مه 1968 و ارجاع به چترهای شربورگ ژاک دمی و زیبای مزاحم ژاک ریوت، همگی در این فیلم مملو از جزییات سرسامآور و هیجانانگیز دیده میشوند. اما آنچه که از روایت فیلم برمیآید، دقیقا به تعویق انداختن برای بیان حرف نهایی و ایجاد احساسات درون مخاطب با استفاده از درگیرکردن او به موضوعاتی بیرون از پیرنگ اصلی دنبال شده در هر اپیزود است، مثلا در فصل مربوط به موسز روزنتالر (با بازی بنیسیو دل تورو) داستان عشق او به زندانبان (با بازی لئا سیدو) توسط وارد شدن یک روایت دیگر در پیرنگ همزمان که به حاشیه میرود، پررنگتر هم میشود. در واقع در هر اپیزود از فیلم در هر جای آن، پیادهسازی چنین جزییاتی شعفانگیز و تماشایشان لذتبخش است و ما را مجاب میکند تا بخواهیم فیلم را دوباره و دوباره تماشا کنیم. «گزارش فرانسوی» ما را از روی صندلیهایمان جدا میکند و به درون خود میبرد، به درون این قابهای تخت حسابشده و خوشرنگ که هرکدامشان در حال روایت بخش مهمی از یک کلیت منسجم هستند. و این چیزی نیست جز جادوی سینمای وس اندرسون
عباس نصرالهی
- ژانر:کمدی, درام, تاریخی
- کارگردان:Horatiu Malaele
- نویسنده:Adrian Lustig, Horatiu Malaele
- زبان:Romanian
- ستارگان:Meda Andreea Victor, Alexandru Potocean, Valentin Teodosiu
- مدت زمان:87 دقیقه
- امتیاز:7.9 از 6,084 رای
- تاریخ انتشار:21st November 2008
خلاصه داستان:
عروسی خاموش فیلم شوخ و تلخی است. مرگ استالین در سال 1953 به تنهایی یک دلیل کافی بود تا مردم رقص و پایکوبی کنند. اما با این حال بعد از مرگ این دیکتاتور به دلیل فشارهای سنگینی که از حکومت وقت و طرفداران رهبر خلق بر مردم فشار میآورد باعث شد که حتی مردم شادی و خوشحالی حاصل از جشن عروسی خود را در خفا و پنهانی برگزار کنند.
فیلم عروسی خاموش روایتی از یک واقعه تاریخی است که در این روایت جشن عروسی مایا و یانکو مصادف با مرگ استالین است و به خاطر همین موضوع آنها نمیتوانند با جشن و پایکوبی راهی خانه بخت شوند و مجبورند؛ بدون سر و صدا و پنهانی همراه با اقوام جشن خود را برگزار کنند. همین لحظات سکوت و ترس از با خبر شدن نیروهای حکومتی موجب میشود صحنههای جذاب و ایدهآل توسط کارگردان فیلم خلق شود.
در طول فیلم یک فلاش بک به موقع و البته زیبا داریم که به دوران آشنایی و نامزدی شیرین مایا و یانکو میپردازد و موافقت خانوادهها برای برگزاری جشن عروسی که متاسفانه مصادف میشود با روز مرگ ظالمی که بعد از مرگش هم قرار نیست دست از سر مردم بر دارد تا بتوانند جشن عروسی خود را بر پا کنند چرا که جمهوری شوروی برگزاری هر نوع جشنی را به مدت یک هفته قدغن کرده است.
با این وجود والدین مایا و یانکو نمیتوانند از جشن عروسی فرزندانشان به راحتی بگذرند، چرا که تدارک زیادی برای جشن عروسی این دو نفر دیدهاند و کنسل کردن این جشن برای آنان سخت است، پس تصمیم میگیرند همان جشن را در سکوت برگزار کنند.اما همه چیز آنگونه که انتظار دارند؛ پیش نمیرود.
فیلم عروسی خاموش یک فیلم عجیب و غریبی است که ترکیبی از کمدی، تراژدی، رئالیسم جادویی همراه با نماهای سیاه و سفید با موسیقی فولکلور تداعی فیلمهای دهه بیست میلادی است که به درستی و با دقت توسط کارگردان خلق شدهاند و تا حد زیادی در ایجاد هیجان و تعلیق در بیننده موفق عمل کرده است.
مولئله به عنوان کارگردان فیلم اولی به خوبی توانسته صحنههای سورئال زیبا را به کمک بازیگرانی چون مدآ آندریا ویکتور در نقش مایا به درستی به تصویر بکشد.
این فیلم تنها به تصویر کشیدن لحظات تلخ و شیرین یک جشن عروسی نیست، بلکه به نمایش گذاشتن غنای سینمای معاصر رومانی در بیستمین سالگرد انقلاب این کشور است، که در طول تاریخ با یک چنین اتفاقاتی زیاد برخورد کردهایم و بدون شک برخورد خواهیم کرد
کم نبودهاند فیلم سازانی که در مورد سختی و شقاوت دوران حکومت یک دیکتاتور آثار ماندگاری را خلق کنند، اما وجود ظلم و سختی بعد از مرگ یک دیکتاتور آن هم زمانی که قرار است، خاطره انگیزترین اتفاق زندگی رخ دهد، داستان را پر کشش و البته تا حد زیادی دردناک میکند که همین موضوع دارای ظرفیت بالایی است تا بیننده تمایل برای دیدن ادامه فیلم را داشته باشد.
به خصوص که در صحنه فلاش بک خاطرات شیرین و رمانتیک زیادی را از دو بازیگر اصلی فیلم میبینیم که شیرینی این لحظات میل بیننده را برای ادامه فیلم بیشتر میکند. با وجود این همه جذابیت و این همه علاقه آیا این دو زوج موفق میشوند عروسی خود را بدون آنکه ماموران حکومتی مطلع شوند؛ برگزار کنند و اگر کسی بویی ببرد و خبر به گوش نیروهای خلق برسد، چه سرنوشتی برای عروس و داماد و خانوادهها و حتی حاضرین حاضر در جشن عروسی پیش خواهد آمد.
اینها همان سوالاتی هستند که در سی دقیقه ابتدایی فیلم به ذهن مخاطب خطور میکند و یکی از همان زرنگی بازیهای فیلم سازاست تا بیننده را برای تماشای ادامه فیلم مشتاق و محکم نگه دارد تا به سرنوشت شخصیتها علاقه مند شود.
- ژانر:کمدی
- کارگردان:Sönke Wortmann
- نویسنده:Claudius Pläging, Alexander Dydyna, Alexandre de La Patellière
- زبان:German
- ستارگان:Christoph Maria Herbst, Florian David Fitz, Caroline Peters
- مدت زمان:91 دقیقه
- امتیاز:7.1 از 4,629 رای
- تاریخ انتشار:18th October 2018
خلاصه داستان:
با آدولف چطورین؟ فیلمی به کارگردانی زونکه ورتمان محصول کشور آلمان است که بیننده را به یاد perfect strangers میاندازد.
این فیلم کمدی بر اساس نمایشنامه “اسم”، نوشتهی ماتیو دولاپورت ساخته شده است. استفان و الیزابت میزبان یک شام برای جشن تولد قریب الوقوع پسر برادر الیزابت توماس و دوست دخترش آنا با حضور دوست دوران کودکیشان رنه هستند. وقتی توماس اعلام میکند که قصد دارد نام پسرش را آدولف بگذارد، بحث و جنجال زیادی را در مورد اینکه آیا باید استفاده از آن را برای همیشه ممنوع کنند آغاز میشود.
یک پیچ و تاب در داستان باعث میشود بحث درباره ریشه شناسی بسیار شخصیتر شود و دیری نمیگذرد که تنشها بالا میرود، اسرار فاش میشود و عصر به نوعی دعوا تبدیل میشود که فقط خانوادهها قادر به انجام آن هستند.
فیلم با آدولف چطورین بر اساس فیلم فرانسوی What’s a Name که به نوبه خود بر اساس نمایشنامهای با همین نام است، ساخته شد. فیلم از اجرای یک شب واحد و تنظیمات منحصر به فرد آن به نفع خود استفاده میکند. با توجه به لوکیشن که عمدتا به سه اتاق محدود میشود، تنشهای کلاستروفوبیک ملموس است و همدردیهای ما هم مدام نسبت به بازیگران تغییر میکند زیرا هر شخصیت گلایههای خود را بازگو و برخی از حقایق ناخوشایند را آشکار میکند.
همه نمایش در یک خانه و دور میز شام اتفاق میافتد. فیلمساز در اقتباس سینمایی خود این موقعیت را حفظ کرده است و به جز چند سکانس، به بهانهای که متن به او میدهد، دوربین را از خانه بیرون نمیآورد. یکی از آنها سکانس ابتدایی فیلم است که تماشاگران را در خیابانهای شهر به دنبال دوربین میکشد و به شوخی با اسم خیابانها میپردازد و بدین ترتیب مخاطب را برای تماشای فیلم آماده میکند. فیلمساز همچنان به نمایشنامه وفادار است و تنوع تصاویر با استفاده از چیدمان بازیگران تأثیر خود را میگذارد. و تمام این طراحی فنی، با ریتم گفتگو با بازیگران و دریافت آنها از نوع کمدی، به نتیجه خوبی ختم می شود.
در با آدولف چطورین در درام کمدی بالا میآید
فیلمنامه، اجراها و دوربین همه با هم ترکیب شده و یک فیلم فوق العاده سرحال به مخاطب تحویل میدهند. در قلب خود، فیلم درباره استحکام پیوندهای خانوادگی است. رقابتهای قدیمی، اسرار خانوادگی و حقایق ناگفته خانه در طول شب فاش میشود و هر کس چیزی برای گفتن دارد.
فیلم با آدولف چطورین یک طنز اجتماعی پر از دیالوگهای شوخ است که در آن استفان زورگوی روشنفکر خجالتی درگیر نبرد کلمات و مفاهیم با برادر زن شوخش توماس که از لحاظ اقتصادی موفق است میشود و پس از مدتی مجادله آتش بس ناراحت کنندهای حاصل میشود تا زمانی که باورهای دیرینه با افشاگریهای تکان دهنده دوست قدیمی خانواده رنه برچیده شود.
در پی آن مشاجره شدیدی پیش میآید و سرانجام اسرار دیرینه، رنجشهای پنهان و سایر نظرات آزاردهندهای که جلوههای اجتماعی مانع از بیان آنها شده، فاش میشود. این فیلم یک طنز بسیار خندهدار است که شجاعانه در مورد تغییر نگرش در جامعه آلمان نسبت به آسیبهای جنگ و میراث آن اظهار نظر میکند.
- ژانر:کمدی, جنایی, درام, رمانتیک, تریلر
- کارگردان:Nimród Antal
- نویسنده:Jim Adler, Nimród Antal
- زبان:Hungarian
- ستارگان:Sándor Csányi, Zoltán Mucsi, Csaba Pindroch, Sándor Badár
- مدت زمان:111 دقیقه
- امتیاز:7.6 از 24,526 رای
- تاریخ انتشار:20th November 2003
خلاصه داستان:
معرفی فیلم کنترل’Kontroll’
به سیستم مترو بوداپست خوش آمدید. در این دنیای تاریک زیرزمینی، گروهی ناموزون از ماموران کنترل بلیط برای حفظ نظم و اطمینان از عدم سواری رایگان مشغول کارند. وظیفه آنها با توجه به تنوع مردان، زنان و کودکانی که از این سیستم استفاده میکنند و سعی در شکستن قوانین دارند، بسیار دشوار است.
داستان فیلم کنترل’Kontroll’ حول بازرسان بلیط، سواران و یک قاتل احتمالی است. این یک فیلم بسیار جالب و متفاوت بود و من انتظار نداشتم که اینقدر منحصر به فرد باشد. اگرچه تغییرات لحنی و تطبیق پذیری آن در ژانرهای مختلف همیشه جواب نمیدهد، اما فیلم کنترل’Kontroll’ هنوز هم ترکیبی قوی و غیر قابل انکار از عناصر هیجان انگیز و کمدی است. در مورد قسمت کمدی، سکانسهای بازرسی بلیط در بیعلاقگی مسافران و ناشیانه بودن خود بازرسان بسیار خنده دار و واقع بینانه است. این گروه از مردان در کار خود بسیار ناشی و بی کفایت هستند و دنبال کردن شکستهای آنها بسیار سرگرم کننده بود. اما فیلم کنترل’Kontroll’ به عنوان یک اثر هیجان انگیز نیز موفق میشود، البته تأثیر آن به دلیل لحن کمدی فیلم تا حدودی کم رنگ بود ولی مانند تقاطع خطوط مترو، نقشههای مختلفی به تاریکی منتقل میشوند.
کویین مدیا دیدن شاهکار آندری کونچالوسکی، رفقای خوب را شدیدا توصیه میکند.
دنیای بی نظمی که فیلمساز بررسی میکند – یک قلمرو بی قانون که باعث میشود مانند یک شوخی وحشتناک به نظر برسد – کاملاً مبهم و ناآشنا نیست. کنترلگرها با بازوبندهای قرمز و سیاه شناسایی میشوند، آنها نه چندان محافظ نظم عمومی که تجسم پوچی اجتماعی هستند. آنها شبیه به ولگردها هستند، خود را قهرمان میپندارند و زندگی خود را در جایی انجام میدهند که خورشید نمی تابد.
Bulcsu (Sandor Csanyi) رهبر یك گروه بازرسی است كه شامل یك جوان مبتلا به ناركولپسی، تازه واردی كه میخواهد قوانین زندگی زیرزمینی را بیاموزد، یك شورشی بیکله و یك پیرمرد كه بیش از حد سیگار میكشد. Bulcsu بیشتر اوقات سکوت خود را حفظ میکند و هرگز سیستم زیرزمینی را ترک نمیکند و روی زمین میخوابد.
فیلم کنترل’Kontroll’ از ویژگی تکامل عالی شخصیت با تک تک شخصیتهایی که به وضوح به تصویر کشیده میشوند و به خوبی درک میشوند، برخوردار است. شخصیت پروفسور بسیار سرگرم کننده است، Bulcsu بهترین شخصیت پردازی داستان را دارد و شخصی که شما به طور طبیعی در طول فیلم با او همراه میشوید.
بازیگری عالی است. ساندور Csanyi به ویژه در نقش بزرگ خود قوی است. Kontroll همچنین توسط نمرود آنتال بسیار با استعداد کارگردانی می شود در حالی که فیلمبرداری کاملاً شگفت انگیز است، به خصوص در صحنه های اکشن که به خوبی اجرا شدهاند. این فیلم دنیای زیرزمینی تقریباً پساآخرالزمانی را ارائه میدهد که شاید هیچ شباهتی به سیستم واقعی مترو بوداپست نداشته باشد.
فیلم کنترل’Kontroll’ یک کمدی سیاه خوب مجارستانی است. ژانر انتخابی فیلمساز سبکی آسان برای ارایه به بیننده نیست اما نویسنده و کارگردان نمرود آنتال اثری جذاب و قابل توجهای را تحویل میدهد.
- ژانر:درام, تاریخی
- کارگردان:Andrey Konchalovskiy
- نویسنده:Elena Kiseleva, Andrey Konchalovskiy
- زبان:Russian
- ستارگان:Yuliya Vysotskaya, Vladislav Komarov, Andrey Gusev, Yuliya Burova
- مدت زمان:121 دقیقه
- امتیاز:7.2 از 1,786 رای
- تاریخ انتشار:12th November 2020
خلاصه داستان:
خشم از طریق تصویر تک رنگ فیلم رفقای خوب از کارگردان باسابقه آندره کنچالوفسکی در روح بیننده رسوخ میکند. آخرین ساخته کنچالوفسکی از جمله بهترین کارهای وی است، درامی دلخراش که در سال 1962 در شهر نووچرکاسک اتحاد جماهیر شوروی اجرا شد. بازسازی طاقت فرسای قتل عام نووچرکاسک در غرب روسیه در 1962، هنگامی که سربازان ارتش سرخ و تیراندازان KGB به سمت کارگران اعتصابی غیرمسلح آتش گشودند.
حوادث هولناک در Novocherkassk که فیلم رفقای خوب بر اساس آن ساخته شده است به مدت 30 سال رسماً مورد تأیید قرار نگرفتند. بنابراین مهم است که یوری باگرایف، که در سال 1992 تیم تحقیق را هدایت میکرد، به عنوان مشاور در فیلمنامهای که توسط کنچالوفسکی و النا کیسه لوا نوشته شده بود، عمل کرد.
در همین حال، کونچالوفسکی از فیلمهایی مانند “جرثقیلها پرواز میکنند” از میخائیل کلاتوزوف و “تصنیف یک سرباز” از Grigori Chukhrai به عنوان نقاط مرجع سبک برای ویژگی زیبا و دلهره آور فیلم رفقای خوب، که تصاویر سیاه و سفید ترد و روشن آن را در قاب یکپارچه 4×3 ارائه میدهد، استفاده کرد. کنچالوفسکی با تلفیق یکپارچه عکسهای بیرونی Novocherkassk با مجموعههای بزرگ ساخته شده در مسکو، اتمسفری کاملاً قانع کننده از ایجاد هرج و مرج ایجاد میکند، که به طرزی درخشان با چندین دوربین توسط آندره نایدنوف، فیلمبرداری شده است.
در استفاده مشخص از موسیقی، تنش مشابهی وجود دارد، با آهنگهای میهن پرستانه که در لحظات ناامیدی به روشی ویرانگر برانگیخته میشوند، به روشی که من را به یاد جنگ سرد پاول پاولیکوفسکی میاندازد. نایدنوف و کنچالوفسکی سکوت وهم انگیزی را انتخاب میکنند که به طرز عجیبی تأثیر فیلم را تقویت میکند. در میان کاکوفونی فزایندهای از وقایع در حال آشکار شدن، آرامش نسبی تصاویر با آکورد وحشتناک تهدیدآمیزی روبرو میشود. علیرغم واقعاً سنگین بودن موقعیت تاریخی آن، این داستان شخصی سفر لیودا از حزبی تندرو به مادر آزرده عصبانی است که مخاطب را به خود جلب میکند.
آرزوها و سرخوردگیهای یک حزب کمونیست
آن روز یک حالت تهوع معنوی برای اتحاد جماهیر شوروی بود، که تازه وارد دوران جدید استرس زدایی خروشچف شده بود – یک حمام خون غیرنظامی.
یولیا ویسوتسکایا در نقش لیودا، یک مقام حزب کمونیست و مادر مجردی است که در یک آپارتمان کوچک در نووچرکاسک به همراه دختر 18 سالهاش سوتکا (یولیا بورووا) و پدر پیرش (سرگئی ارلیش) زندگی میکند. ویسوتسکایا در نقش اصلی بسیار عالی است، هم رویاها و هم سرخوردگی شخصیتی را که سعی میکند به جای ابراز، احساسات خود را سرکوب کند، به تصویر میکشد و هم چهرهای سرسخت به جهان ارائه میدهد حتی هنگام رویارویی با یک واقعیت غیر قابل تصور.
کمبود مواد غذایی وحشتناکی وجود دارد، اما لیودا یک عضو حزب وفادار و بی نظیر است که نه چندان مخفیانه برای روزهای خوب استالین، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سرنوشت شکوهمند جنگ غسل داده شد و به نظر میرسید همه چیز بهتر است دلتنگ است. در طول این مدت، کنچالوفسکی در فیلم رفقای خوب رویدادهای گستردهای را با جزئیات به ظاهر ناچیز در کنار هم نمایش میدهد تا تأثیر چشمگیری داشته باشد. برای مثال در یک صحنه اولیه، یک سوراخ در جوراب سوتکا چیزی بیش از یک حواس پرتی را نشان نمیدهد. بعداً، با در نظر گرفتن اهمیت فاجعه، به شکل آزار دهندهای بیننده را منقلب میکند.
او همچنین با یک مسئول کمیته متاهل بدجنس و خونسرد رابطه عاشقانهای دارد که به نظر میرسد حتی خیلی او را دوست ندارد.
به دلیل انزجار غیر قابل درک حزب، اعتصاب ناشی از خشم کارگران خسته از مسئله ناگهانی پایین آمدن دستمزدها و افزایش قیمت مواد غذایی و ادعای کذبانه حزب مبنی بر اینکه این ترکیب کشنده فشار را بر امور مالی دولت کاهش میدهد، زمینه برای ایجاد بلند مدت. هرج و مرج و کشتار وحشتناک شروع میشود: سوتکا ناپدید میشود و لیودا تلاش ناامیدانهای برای یافتن او، مرده یا زنده آغاز میکند.
بدتر از آن این است که او دارای شهرت وفاداری به حزب است که دقیقاً این نوع سرکوب بیرحمانه را تأیید میکند و باید ناراحتی مخفیانه خود را در مورد دختر گمشدهاش سرکوب کند.
کونچالوفسکی به وضوح نشان دهنده بیکفایتی، پارانویا، بوروکراسی و رازداری است که این قتل عام را ایجاد کرده است. همانطور که در مورد درام تلویزیونی اخیر کریگ مازین در چرنوبیل دیدیم همان غرایز به نمایش درآمده است: خاموش کردن شهر، سرپوش گذاشتن بر همه چیز، خفه کردن همه چیز و درک نکردن آن.
در اینجا بیزاری شدید از Novocherkassk و کل منطقه به عنوان خانه قزاقها و دهقانان “نامرغوب” وجود دارد. پدر لیودا خاطرات تلخی از قتلهای محلی دارد و او تأسف بارانه درمورد میخائیل شولوخوف و رود دون و دید تلخ آن صحبت میکند. بنابراین بسیاری از درد فیلم فقط در همین کلمه است: رفیق. (لیودا مدام یک آهنگ میهنی پر شور و هیجان از فیلمی که به تازگی در تلویزیون پخش شده است میخواند: : “اوه رفقا، از سرزمین مادری خود محافظت کنید!” این کلمه نشان دهنده برابری و برادری و آرمان گرایی ضد سلسله مراتب است که طبقه را از بین میبرد. در حقیقت، این کلمه به عنوان نوعی انکار احساسات درمورد ساختار عمودی قدرت در همه جا عمل میکند، به طوری که همه نه تنها از افراد بالاتر از خودشان میترسند – بلکه از افراد زیر دست، که میتوانند دزدکی چیزی ببینند یا بشنوند یا ناگهان بر آنها ارتقا یابند هم هراس دارند.
لحظه دلخراشی پس از کشتار رخ میدهد، هنگامی که به زن جوانی سرگشته گفته میشود که سند رسمی را امضا کند که تأیید میکند هرگز آنچه را که اتفاق افتاده برای کسی فاش نمیکند، اما پس از امضا ظاهراً برای اعدام او را میبرند، هنگامی که مقام KGB تصمیم میگیرد رفتار او در مصاحبه کوتاه آنها رضایت بخش نبوده است. سرنوشت این زن قطعا عجیبتر و ترسناکتر از آن است که فکر میکنیم.
فیلم رفقای خوب با اعلام رسمی حزب که در 7 عصر مهمانی با رقص برگزار میشود ادامه مییابد و کارکنان حزب ظاهراً با توجه به اینکه خون از آسفالت شسته نمیشود و به نوعی در آن پخته شده است و باید یک لایه جدید از آسفالت روی آن قرار گیرد مشغول دفن کردن شواهد جنایت هستند. در كنار همه اینها، كونچالوفسكی با لایه طنز تلخ خود پایانی ناگهانی به فیلم میدهد. این یک درام پرشور از ترس و خشم است.