تحلیل و معرفی سریال و فیلم‌های‌ مطرح جهان

با جستجوی حرفه ای دقیق تر می توانید فیلم مورد نظر خود را پیدا کنید !

  • ژانر:درام
  • کارگردان:Nuri Bilge Ceylan
  • نویسنده:Ebru Ceylan, Nuri Bilge Ceylan, Anton Chekhov
  • زبان:Turkish, English
  • ستارگان:Haluk Bilginer, Melisa Sözen, Demet Akbag
  • مدت زمان:196 دقیقه
  • امتیاز:8.0 از 51,276 رای
  • تاریخ انتشار:12th June 2014
Winter-Sleep

خلاصه داستان:

از مدت زمان فیلم وحشت نکنید: این مطالعه شخصیت از استاد فیلمسازی ترکیه Nuri Bilge Ceylan نوری بیلگه جیلان یک تجربه بسیار جذاب است. فیلم خواب زمستانی برنده نخل طلا در پس‌زمینه‌ای وسیع و مسحورکننده اتفاق می‌افتد – به سبکی خاص از کارگردان روزی روزگاری در آناتولی. خواب زمستانی نوری بیلگه جیلان یک تراژی کمدی عظیم، غم انگیز و قانع کننده است که در استپ وسیع آناتولی ترکیه اتفاق می‌افتد.

نوری بیلگه جیلان با «خواب زمستانی» در اوج قدرت خود است، یک اثر مجلل بسیار جذاب و فوق‌العاده زیبا که مطمئناً به عنوان یک فیلم ۱۹۶ دقیقه‌ای حوصله سر نبر شناخته شده است. این فیلم آشکارا از آنتون چخوف الهام گرفته و از زمانی که در جشنواره کن ظاهر شد، منتقدان به طور خاص در آن داستان‌های چخوف افراد عالی (1886) و همسر (1892) را شناسایی کردند، اگرچه کارگردان در مصاحبه‌ای این موضوع را تکذیب کرد. کارگردان قصد یا ایجاد هر نوع اقتباسی را انکار کرد.

پس از درام عالی سال 2011 جیلان «روزی روزگاری در آناتولی»، این تونل مطالعه شخصیت به همان اندازه مطمئن اما قابل دسترس‌تر به زندگی روزمره یک بازیگر میانسال سابق وارد می‌شود که صاحب هتلی راحت شده است – و با مطالعه چند وجهی ضعف انسانی بسط داده می‌شود که پیامدهای اخلاقی آن بسیار فراتر از محیط دور افتاده ترکی آن طنین انداز است.

این فیلمی است که جغرافیای آن عظمت دلهره‌آوری دارد: دشت وسیع و زمستانی، با اشکال صخره‌ای‌اش، اغلب شبیه سیاره‌های بیگانه یا سیاره‌ای است که شخصیت‌هایی که در آن می‌بینیم آخرین انسان‌ها هستند.

در اعماق منطقه مرکزی آناتولی کاپادوکیه، یک پسر فقیر به نام ایلیا (امیرحان دورکتوتان)، سنگی را به سمت ماشینی در حال حرکت پرتاب می‌کند و شیشه سرنشین جلو را می‌شکند و دو مرد داخل خودرو و همچنین تماشاگران را متعجب می‌کند. اندکی بعد، پدر مست ایلیا به نام اسماعیل (نجات ایسلر) تقریباً با راننده (آیبرک پکجان) برخورد فیزیکی پیدا می کند، در حالی که مرد دیگر، آیدین (هالوک بیلگینر) در فاصله‌ با حالتی ترسیده مایل به رفتن است. با توجه به اینکه صحنه چگونه می گذرد، ممکن است فوراً مشخص نباشد، اما این در واقع داستان آیدین است، و آنچه که ما به تازگی دیدیم نمونه‌ای جزئی از خودراضی بودن و بی تفاوتی گاه به گاه او نسبت به رنج‌های اطرافش است.

آیدین با موهای خاکستری که به دلیل حرفه بازیگری گذشته و ستون‌های منظمی که اکنون برای روزنامه محلی (صداهای استپ) می‌نویسد، یک شخص مشهور در شهر کوچکی است که نسبت به سایرین زندگی ایده‌آل‌تری دارد. تحصیل کرده و ثروتمند، با دانش فراوانی درباره تئاتر ترکیه که امیدوار است روزی آن را به کتاب تبدیل کند، با همسر بسیار جوانترش نیهال (ملیسا سوزن) هتل کوچکی را اداره می‌کند.

او همچنین صاحبخانه اسماعیل است و اخیراً مجبور شده است برای گرفتن بدهی اجاره وسایل خانه او را ضبط کند – تحقیر برادر اسماعیل، حمدی (صرحت کیلیچ)، امامی مشتاق راضی‌کننده که ایلاس جوان را در تلاشی برای جبران خسارت وارد می‌کند. حادثه شکستن شیشه (اکنون توضیح داده شده است). اما در حالی که فیلم در نهایت به آن موضوع قبل از فیلمبرداری بازمی گردد، آنچه قابل توجه است، شیوه ای است که در فیلمنامه (نوشته شده توسط جیلان و همسرش، ابرو) از مکانیک‌های داستانی به نفع فیلمنامه بیشتر دور می‌شود. غوطه ور شدن آشکار و جذاب در مکالمات – مکالمات طولانی، باشکوه، سخاوتمندانه، و بازیگری فوق العاده – بین آیدین و دوستان و خانواده‌اش.

برخی از اینها چندین دقیقه متوالی ادامه دارند، مانند زمانی که آیدین با خواهر اخیراً طلاق گرفته‌اش، نجلا (دمت آکباگ) وارد بحثی طولانی می‌شود، که به طور پیوسته به حملات شخصیتی و بدجنسی تبدیل می‌شود که مشخص هم است برای اولین بار مورد حمله قرار نمی‌گیرد.

در واقع، شخصیت فردی، چیزی است که جیلان در اینجا بیشتر مورد تمرکز قرار می‌دهد، و بدون ثبت بیش از حد آموزشی، مواضع اخلاقی مورد بحث در «خواب زمستانی» نمی‌تواند سؤالات مشابهی را در بین بینندگان دقیق ایجاد کند – درباره تصمیم‌هایی که می‌گیریم، تصاویری که به آنها ارائه می‌کنیم. جهان، و درجه لطف و همدلی که ما انتخاب می کنیم تا به نیازمندان تعمیم دهیم.

آیدین مردی است که غرور خودخواهانه و از خود راضی بودن او را تا حد زیادی به مسائل اعتقادی و احساسی کشانده است و به‌طور مؤثری احساسات خود را در زیر قافله برتری فکری دفن کرده و بدبینی را برگزیده است.

با این حال، این نیهال است که وقتی فرصت پیدا می‌کند واقعاً خون غوغا می‌کند، به دلیل اختلاف نظر با آیدین بر سر پروژه خیریه‌ای که او برای بهبود شرایط در مدارس محلی انجام داده است. جیلان قبلاً روابطی را به تصویر کشیده است که در حال جدا شدن هستند، به ویژه در فیلم «اقلیم» در سال 2006، و سکانس طولانی زناشویی که او در اینجا به نمایش می‌گذارد، یک مکاشفه است.

سوزن Sozen نیز که به سادگی در نقش نیهال مسحور می‌شود در عرض چند دقیقه، این هنرپیشه جوهر یک زن جوان زیبا، باهوش و پرشور را آشکار می کند که تقریباً از هر چیزی که به آن اهمیت می‌داد دست کشید تا شوهری چند دهه بزرگتر از خود بگیرد، و از دخالت او و قضاوت کردن افراد ناراضی است.

نیهال از آن زمان به این نتیجه غیرقابل برگشت رسیده است که آیدین، با وجود تمام ویژگی‌های بسیار خوبش، «مردی غیرقابل تحمل» است – مغرور، قضاوت‌کننده، خسیس و در نهایت انسان‌گریز – و این معیاری برای یکپارچگی عملکرد بیلگینر است که او انجام می‌دهد. عدالت کامل نسبت به اتهام

خواه او انتقادات همسرش را از نظر استراتژیک منحرف کند یا با خنده‌ای حامی پاسخ دهد، به نظر می‌رسد که هرگز برای همدردی مخاطبان به بهای حقیقت احساسی تلاشی آشکار انجام نمی‌دهد، و با این حال هرگز جذابیت زیربنایی را که بدون شک برای موفقیت او بسیار مهم بوده است، قربانی نمی‌کند.

بیلگینر که چهره‌ای شناخته شده در سینمای ترکیه است که در چند دهه گذشته چندین فیلم انگلیسی زبان (از جمله «ایشتر» و صابون بریتانیایی را بازی کرده است، آیدین را به طور کامل روی پرده زنده می‌کند.

هر چند همه اینها روی کاغذ بی‌حادثه به نظر برسد، اما برای بینندگانی که عاشق منظره نادر و شخصیت‌های انسانی پر جنب و جوش هستند که در لجن‌های احساسی و باتلاق روابطشان غوطه‌ور می‌شوند، کاملاً جذاب خواهد شد.

آیدین و نیهال ممکن است به ترکی تند و تند صحبت کنند، اما بینندگان با هر پیشینه‌ای، زبان گرم جنگ عاطفی، فشارهای کلامی بی‌امان و تقابل‌ها را متوجه می‌شوند و ممکن است متوجه شوند که در حال شناسایی خود و اطرافیانیانشان هستند.

لحن فیلم در ساعت سوم و پایانی به طور غیرمنتظره‌ای تغییر می کند و گسترده‌تر می‌شود، زیرا آیدین تصمیم می‌گیرد به خاطر ازدواجش برای زمستان به استانبول برود. پیامدهای تصمیماتی که او و همسرش در طول دوران جدایی خود می‌گیرند، متناوباً طنزآمیز و تلخ است و به اوج عاطفی می‌رسد که به نظر می‌رسد شخصیت‌ها را به خاطر ساده لوحی‌شان سرزنش می‌کند. در اینجا به ویژه نقش مهمی در اجرای استثنایی ایسلر و کیلیچ در نقش دو برادر بسیار متفاوت است که به لطف مبارزات روزمره خود با شکست و فقر، حتی نمی‌توانند تجمل و رفتارهای جدال آمیز آیدین و نیهال را تحمل کنند. جای تعجب نیست که فیلمبردار این کارگردان، گوخان تیریاکی، گنجینه دیگری از تصاویر عریض نفیس تولید کرده است و از مناظر کاپادوکیا که در حال پر شدن از برف است، بهره برده است.

معرفی فیلم روزی روزگاری در آناتولی

و با این حال، با وجود تمام شگفتی‌های بصری منطقه – شکل‌های غارهای وهم‌آور، ساختمان‌هایی که مستقیماً در صخره‌ها بریده شده‌اند، اسب‌های وحشی که آزادانه به اطراف می‌چرخند – بهترین دستاورد بصری «خواب زمستانی» ممکن است زیبایی باشد که در صخره‌ها و خطوط بازیگرانش پیدا می‌کند. چهره‌هایی به طرز شگفت‌انگیزی رسا، که در هر مرحله با ویرایش واضح و بدون درز جیلان و بورا گوکسینگول حفظ و بزرگ‌نمایی می‌شوند.

میانه‌بخش طولانی فیلم احتمالاً حداقل تعداد کمی از بینندگان را به فکر بازگشت به «صحنه‌هایی از یک ازدواج» می‌اندازد، و در واقع، چیزی از هنر برگمن در شدت و حساسیت شدیدی که جیلان با آن شخصیت‌هایش را به دقت بررسی می‌کند، وجود دارد، گویی که توسط هر یک از آنها متحیر شده است.

از نظر موسیقایی، کارگردان صفحه‌ای از یک استاد اروپایی دیگر قرض می‌گیرد: تنها همراهی که می‌شنویم، قطعه‌ای تکراری از سونات پیانو شماره 20 شوبرت است – کنایه مستقیم به Au Hasard Balthazar  برسون، یکی از بزرگترین قطعات معنوی. برای شرایط انسانی که همیشه به فیلم متعهد شده است.

دانلود فیلم

تاریخ ارسال : ساعت ۱۳:۲۵ در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۱ تعداد نظرات : بدون نظر
  • ژانر:درام, ترسناک, رازآلود
  • کارگردان:N/A
  • نویسنده:Ashley Lyle, Bart Nickerson
  • زبان:English
  • ستارگان:Melanie Lynskey, Tawny Cypress, Ella Purnell
  • مدت زمان:N/A
  • امتیاز:8.1 از 21,147 رای
  • تاریخ انتشار:14th November 2021
Yellowjackets

خلاصه داستان:

جولیت لوئیس، کریستینا ریچی و آدم خواران نوجوان: چرا جلیقه زردها سرگرم کننده ترین برنامه تلویزیونی امسال است؟

بازیگران درخشان این جشنواره فوق‌العاده سرگرم‌کننده را رهبری می‌کنند، که جدول زمانی دهه 90 تا امروز را با خنده، هوشیاری و هواپیماهای در حال انفجار هدایت می‌کنند.

چه چیزی را در مورد سریال Yellowjackets (جلیقه زردها) را دوست ندارید، سریالی که عمدتاً بر اساس این معمای اصلی است که کدام دختر نوجوان خورده شده است و چه کسی غذا را سفارش داده است؟

ترسناک/هیجان‌انگیز/درام آمریکایی، که واقعاً یک کمدی نیز هست (آیا خندیدن به هواپیمای در حال انفجار آنقدر اشتباه است؟)، در طول فصل اول خود طرفداران زیادی پیدا کرده است.

معرفی بهترین سریال‌های جهان

سریال Yellowjackets  (جلیقه زردها) داستان یک تیم فوتبال دخترانه دبیرستانی را روایت می‌کند که هواپیمای آن‌ها در حالی که در حال سفر به یک تورنمنت ملی هستند سقوط می‌کند و بازماندگان را در جنگلی سرگردان می‌کند و مجبورند برای جان خود بجنگند.

آن را به عنوان ترکیبی از The Craft و The Island with Bear Grylls یا Lost –  با شوخی‌های عمدی – به اضافه اشاره‌ای از Big Little Lies، در نظر بگیرید.

Sophie Nélisse as Teen Shauna and Ella Purnell as Teen Jackie in YELLOWJACKETS

آخرین باری را به یاد نمی‌آورم که یک سریال تلویزیونی چنین سرگرمی بی‌نقص و ظالمانه‌ای ارائه کرد. نیمی از اتفاقات در سال 1996 می‌افتد و به عنوان یک درام یکپارچه با محوریت نوجوانان در آستانه سقوط شروع می‌شود و زمانی که دخترها (و یکی دو پسر عجیب و غریب) با آنها در آنجا هستند، به یک فیلم ترسناک عامیانه تبدیل می‌شود.

نیمی دیگر 25 سال بعد، در امروز اتفاق می‌افتد، زیرا برخی از زنانی که زنده مانده‌اند باید بفهمند چه کسی در مورد کارهای وحشتناکی که در حین سرگردانی انجام داده‌اند، چه می‌داند و چه کسی می‌خواهد در مورد آنها باج خواهی کند.

اما، در واقع سریال Yellowjackets (جلیقه زردها) شبیه خودش است، در واقع اختراع خودش است، یک اختراع وحشتناک و سرگرم کننده. روح آن فیلم‌های نوجوان اواسط تا اواخر دهه 90، مانند جیغ و دانشکده را به اشتراک می‌گذارد. و تقریباً بر درام‌های کوچک نوجوانی تأکید می‌کند، مانند دوست پسرهای دزدیده شده و علاقه‌مندی‌های جدید، و گرسنگی و ناامیدی از تلاش برای زندگی در محیطی نامناسب و احتمالاً جن زده.

با عناصر ماوراءالطبیعه بازی می‌کند بدون اینکه زیاد به آنها متمایل شود، و ما را با این تصور رها می‌کند که آنچه در درون ماست ترسناک‌ترین چیز است.

بازیگران درخشان هستند، بازیگران جوان‌تر به طرز بی عیب و نقصی با همتایان قدیمی خود مطابقت دارند. این یک جشن نوستالژی برای عاشقان دهه 90 است که ژولیت لوئیس و کریستینا ریچی بهترین اجراهای خود را در سال‌های اخیر انجام داده‌اند. لوئیس در نقش ناتالی وحشی و پریشان برجسته است، در حالی که ریچی در حال خلق یک شخصیت شرور نمادین است – اگر او را یک شرور ببینید، چون لحظاتی وجود دارد که او در آستانه قهرمانی قرار می‌گیرد-

جلیقه-زردها

ملانی لینسکی فوق‌العاده و قابل اعتماد، مانند شونای امروزی، کاملاً عالی است، در تله‌ای خانگی گیر کرده است، اما به‌طور مخربی می‌خواهد از آن خارج شود، و به طرز مشکوکی قادر است خرگوش‌های باغش را با خونسردی از بین ببرد.

در حالی که این پیش زمینه وجود دارد که نیروهای تاریک روزهای سقوط هواپیما آنها را احاطه کرده‌اند، این سریال با جیره بندی افشاها، و با دقت قطره چکاندن اطلاعات در مورد اینکه چه کسی، چه کار خواهد کرد توجه ما را به خود جلب می کند.

در حالی که می‌دانیم چهار شخصیت اصلی ما تا به امروز زنده مانده‌اند، هویت و محل نگهداری بقیه هنوز مشخص نیست. انجمن‌های طرفداران مملو از نظریه‌ها و گمانه زنی‌ها هستند. دختری که به نظر می رسد قربانی شده است کیست؟ ملکه شاخدار کیست که شرکای خود را هدایت می‌کند؟ چه اتفاقی برای بچه می‌افتد؟ رؤیاهای لوتی به چه معناست؟ جکی چطور؟ آیا آدام واقعاً یک مرد تصادفی و خوش تیپ بود که اتفاقاً در هر جایی که شانا بود حضور داشت؟

پایان فصل اول سریال Yellowjackets  جلیقه زردها باید حداقل به برخی از این سوالات پاسخ دهد. سریال قبلاً و به درستی برای فصل دوم تمدید شده است.

من این سریال را به افراد زیادی توصیه کرده‌ام، و تا این لحظه، نرخ بازدید بسیار بالایی داشته است. تنها نگرانی من این است که ما را معلق بگذارد، که با فصل‌های بیشتر، ممکن است برای دریافت پاسخ‌های مناسب مدت زمان زیادی را منتظر بمانیم

در این سریال انبوهی از خطوط داستانی جذاب وجود دارد، اما به سختی می‌توانحدس زد که چگونه جلیقه زردها به سرانجام می‌رسند.

 

 

تاریخ ارسال : ساعت ۱۶:۰۶ در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ تعداد نظرات : بدون نظر
  • ژانر:کمدی, درام, رمانتیک
  • کارگردان:Wes Anderson
  • نویسنده:Wes Anderson, Roman Coppola, Hugo Guinness
  • زبان:English, French
  • ستارگان:Benicio Del Toro, Adrien Brody, Tilda Swinton
  • مدت زمان:107 دقیقه
  • امتیاز:7.3 از 63,836 رای
  • تاریخ انتشار:22nd October 2021
گزارش فرانسوی

خلاصه داستان:

همراه‌شدن با جهان فیلم‌های اندرسون شبیه رفتن به یک شهربازی جذاب و مملو از المان‌های بصری و سرگرمی تازه می‌ماند که پیش از این آن‌ها را ندیده‌ایم و یا خیلی به آن‌ها دقت نکرده‌ایم. حال این را هم در نظر بگیریم که این سفر کوتاه اگر همراه با یک/یا چند راوی باشد و برایمان قصه/قصه‌هایی نیز تعریف کنند، قطعا طی مسیر جذاب‌تر هم خواهد شد. این تجربه فیلم به فیلم از وس اندرسون به ما منتقل شده و در هتل بزرگ بوداپست به اوج خود رسیده است و در تازه‌ترین اثرش، یعنی «گزارش فرانسوی» شکل تازه‌ای به خود گرفته است. «گزارش فرانسوی» بر خلاف دیگر فیلم‌های اندرسون (البته در روایت) با یک مقدمه طولانی آغاز می‌شود تا ما متوجه شویم که در چه مسیری قرار گرفته‌ایم، یعنی تا پایان گزارش اول، شاید ندانیم که هنوز با چه‌چیزی طرف هستیم و بناست تا چه چیز/چیزهایی برایمان روایت شوند. اما در کنار این فرم روایی که مملو از رفت و برگشت‌های فراوان، شخصیت‌های پرشمار و دیالوگ‌های زیاد و البته کاملا هدفمند است،

the-french-connection-henry-winkler

دقت اجرایی اندرسون در پیاده‌سازی میزانسن و دکوپاژ مدنظرش مثال‌زدنی است. دکورها همگی با وسواس فراوان چیده شده و رنگ‌ها با تمرکز زیاد روی جزییات در تصویر پاشیده شده‌اند، حتی رفت و برگشت‌های تصاویر فیلم از تصویر رنگی به سیاه و سفید هم کاملا منطبق با آن‌چیزی که در لحظه روایت می‌شود، انجام شده است.

معرفی بهترین فیلم‌های اروپایی

حالا به همه این موارد شخصی‌تر شدن این اثر از جانب اندرسون نسبت به آثار قبلی‌اش را با استفاده از ارجاعات سینمایی و روایی دلخواهش اضافه کنید. از ارجاع به ژاک تاتی در معماری ساختمان شهرها تا ارجاع به خون ناپاک لئوس کاراکس در فصل میانی فیلم، حتی ارجاع به فیلم‌های ژان لوک گدار در زمان اعتراضات مه 1968 و ارجاع به چترهای شربورگ ژاک دمی و زیبای مزاحم ژاک ریوت، همگی در این فیلم مملو از جزییات سرسام‌آور و هیجان‌انگیز دیده می‌شوند. اما آن‌چه که از روایت فیلم برمی‌آید، دقیقا به تعویق انداختن برای بیان حرف نهایی و ایجاد احساسات درون مخاطب با استفاده از درگیرکردن او به موضوعاتی بیرون از پیرنگ اصلی دنبال شده در هر اپیزود است، مثلا در فصل مربوط به موسز روزنتالر (با بازی بنیسیو دل تورو) داستان عشق او به زندانبان (با بازی لئا سیدو) توسط وارد شدن یک روایت دیگر در پیرنگ همزمان که به حاشیه می‌رود، پررنگ‌تر هم می‌شود. در واقع در هر اپیزود از فیلم در هر جای آن، پیاده‌سازی چنین جزییاتی شعف‌انگیز و تماشایشان لذت‌بخش است و ما را مجاب می‌کند تا بخواهیم فیلم را دوباره و دوباره تماشا کنیم. «گزارش فرانسوی» ما را از روی صندلی‌هایمان جدا می‌کند و به درون خود می‌برد، به درون این قاب‌های تخت حساب‌شده و خوش‌رنگ که هرکدامشان در حال روایت بخش مهمی از یک کلیت منسجم هستند. و این چیزی نیست جز جادوی سینمای وس اندرسون

عباس نصرالهی

تاریخ ارسال : ساعت ۰۶:۵۲ در تاریخ ۸ بهمن ۱۴۰۰ تعداد نظرات : بدون نظر
  • ژانر:درام, تاریخی, تریلر
  • کارگردان:Joel Coen
  • نویسنده:Joel Coen, William Shakespeare
  • زبان:English
  • ستارگان:Denzel Washington, Frances McDormand, Alex Hassell
  • مدت زمان:105 دقیقه
  • امتیاز:7.6 از 1,416 رای
  • تاریخ انتشار:14th January 2022
تراژدی-مکبث

خلاصه داستان:

تراژدی مکبث نسخه اقتباسی جوئل کوئن از تراژدی مشهور ویلیام_شکسپیر، احتمالا متفاوت‌ترین و جاه‌طلبانه‌ترین نسخه سینمایی آن در حذف و کم‌کردن ابعاد مختلف متن اصلی به نفع تصویر است. به راستی هوشمندی کوئن در استفاده از تصویر برای بازنمایی هرآنچه که درون این متن بزرگ مهم و حیاتی است، در «تراژدی مکبث» غبطه‌برانگیز است. هماهنگی‌ای که او در استفاده از میزانسن‌های باشکوه برای ادای حق مطلب چنین متن بزرگی (که هیچ‌گاه در طول تاریخ کهنه نشده است) برگزیده، در چنین عصر و دورانی، تنها راه خودنمایی‌اش برای ترغیب‌شدن مخاطب نسبت به تماشای دوباره مکبث، لیدی مکبث و پادشاه بوده است.

فیلم-تراژدی-مکبت-شکسپیر-ساخت-کوئن

رنگ سیاه و سفید، دکورهایی برآمده از تئاترهای باشکوه قدیمی و نورپردازی اغراق‌آمیز به سبک اکسپرسیونیست‌ها، ما را وارد جهانی می‌کند که از نو و از ابتدا به سراغ داستان تراژدی مکبث برویم. توجه و تمرکز پیرنگ فیلم بر آن‌چه که از اصل داستان مهم است، فیلم جوئل کوئن را نسبت به تمامی آثار پیشین متمایز کرده است، در واقع او در راستای نگاه مدرن/پست‌مدرنی که به سینما دارد و در فیلم‌های دیگرش (با همراهی برادرش ایتن_کوئن) نیز عیان بوده، حساب ویژه‌ای روی هوش مخاطب باز کرده است و شنیده‌ها و دیده‌های آن‌ها  درباره این داستان را در مرکزیت قرار داده و مشغول روایت شخصی خودش شده است. اینگونه لیدی مکبث او (با بازی درخشان فرانسس_مک_دورمند) احتمالا بهترین و پرشورترین نسخه لیدی مکبث سینمایی است و مکبث‌اش (با حضور با صلابت دنزل_واشینگتن) نیز به اندازه و دقیق است. هرچه که هست، پس از تماشای فیلم آخر جوئل کوئن، به این می‌اندیشیدم که چه چیزی جز همین شکوه، صلابت و پرطمطراق‌بودن می‌تواند ما را لحظه‌ای به متن درخشان شکسپیر نزدیک کند و مجددا فکر، جسم و روحمان را از آ« خود کند؟ به نظرم پاسخ مشخص بود، هیچ‌چیز جز همین کاری که حالا کوئن انجامش داده و خطر این را پذیرفته که خود را در میان این مهلکه عظیم قرار دهد، مهلکه‌ای که از آن جان سالم به در برده و اثری سترگ را تقدیم ما کرده است.

عباس نصرالهی

تاریخ ارسال : ساعت ۰۸:۰۰ در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۰ تعداد نظرات : بدون نظر
  • ژانر:درام, موزیک
  • کارگردان:Sian Heder
  • نویسنده:Sian Heder, Victoria Bedos, Stanislas Carré de Malberg
  • زبان:American Sign , English
  • ستارگان:Emilia Jones, Marlee Matlin, Troy Kotsur
  • مدت زمان:111 دقیقه
  • امتیاز:8.1 از 30,499 رای
  • تاریخ انتشار:13th August 2021
فیلم-کودا

خلاصه داستان:

کودا یک داستان فرمولیک و دوست‌داشتنی که به بلوغ می‌رسد

فیلم کودا داستان متعارف یک نوجوان با استعداد در آغوش باز فرهنگ ناشنوایان را که بین جاه طلبی و وفاداری گرفتار شده است، نشان می‌دهد. الگوی کودا -عنوانی که برای توصیف کودکان شنوا بزرگسالان ناشنوا نیز به کار می‌رود- ممکن است به طرز خسته کننده‌ای آشنا باشد، اما این درام صمیمانه از سیان هدر فضایی را برای نگرانی هایی باز می کند که تازگی دارند.

معرفی بهترین فیلم و سریال های خارجی

روبی (امیلیا جونز)، یک جوان 17 ساله خجالتی در گلاستر، ماساچوست، تنها عضو شنوا خانواده خود است. روبی بین تعبیر کردن مکالمات روزمره برای والدینش (مارلی متلین و تروی کوتسور) و کمک به اداره قایق ماهیگیری خانواده با پدر و برادر بزرگترش (دانیل دورانت) هر روز صبح قبل از مدرسه، خسته است. از دوران کودکی، او پل خانواده‌اش به دنیای شنواها بوده است. اکنون، میل تازه‌ای برای آواز خواندن در او بیدار شده، و شاید تنها چیزی است که خانواده‌اش برای فهمیدن آن تلاش می‌کنند. جونز بازیگر بریتانیایی تقریباً بی نقص است. صدای آواز او کیفیتی هوس انگیز و تند دارد که با حسرت و کمی تنهایی همراه شده است. این اسلحه مخفی فیلم است که به طرز ماهرانه‌ای در صحنه آخر به کار گرفته شده است که او را در زیر ستاره‌ها با پدرش نشان می‌دهد.

فیلم کودا که توسط یک طرح غمگنانه قابل پیش‌بینی می‌شود – که شامل یک پسر دوست‌داشتنی، یک معلم موسیقی حمایتگر (یوجنیو دربز) و یک تست آواز به اوج می‌رسد – از این فرصت برای به نمایش گذاشتن رسا بودن زبان اشاره لذت می‌برد. (فیلم زیرنویس‌های زیادی دارد.) بازیگران به‌طور یکپارچه با هم کار می‌کنند، تاثیرگذاری فضای ساحلی به‌خوبی تحقق می‌یابد و انسجام خانواده به‌طور محکمی تثبیت می‌شود.

معرفی فیلم جولت

و اگر برخی از تعامل‌ها به ضرب‌های کلیشه‌ای یک کمدی منتقل شود، تلاش‌های روبی برای به اشتراک گذاشتن استعداد موسیقی خود (به ویژه در یک صحنه دوست‌داشتنی با پدرش) به‌طور قابل‌توجهی تأثیرگذار است.

بیش از یک بار، هدر به طور موثر دیدگاه فیلم کودا را به دیدگاه شخصیت‌های ناشنوای خود (که همگی توسط بازیگران ناشنوا بازی می‌شوند) تغییر می‌دهد. در یک کنسرت مدرسه، دوربین خانواده روبی را در میان تماشاگران نشان می‌دهد که به طور ناگهانی موسیقی متن قطع می‌شود و به ما اجازه می‌دهد تا نگاهی اجمالی به انزوای گاه بی‌حساب یک دنیای خاموش داشته باشیم.

در چنین لحظاتی، وقتی دیالوگ‌های خنده‌دار فروکش می‌کند و داستان آرام می‌گیرد، روح فیلمی پربارتر را می‌بینیم، فیلمی که ترجیح می‌دهد تماشاگرانش را غافلگیر کند تا فرمولی را که انتظارش را داشتند به آنها بدهد. این فیلم با دقت و شاید حتی بدبینانه ساخته شده است. حتی کسانی که به تاکتیک‌های آن واقف هستند ممکن است خود را در حال پاک کردن یکی دو قطره اشک ببینند.

معرفی فیلم دختر شیرین

 

تاریخ ارسال : ساعت ۱۵:۱۰ در تاریخ ۶ بهمن ۱۴۰۰ تعداد نظرات : بدون نظر